((فرانسوا ولتر))

من دشمن تو و باورهاي تو هستم، اما آماده ام در راه آزادي باورهايت، جان خود را فدا كنم.

۱۳۹۴ تیر ۲۵, پنجشنبه

مطبوعات و نقش آن در حکومت


با توجه به این که مطبوعات یکی از مهمترین نهاد های جامعه است و نقش بسزایی در فرهنگ سازی مردم ، دانش و آگاهی ، اخبار روز و ... دارد ، در این مقاله می خواهم اشاره ای داشته باشم به نقش و چگونگی فعالیت مطبوعات در جمهوری اسلامی ایران 
بزرگترین نقشی که مطبوعات می تواند در یک جامعه در فرهنگ سازی و تسریع در تسری خدمات فکری و تغییر در نگرش های جوانان و مردم جامعه از فرهنگ یا سنت و یا شیوه ی نادرست و عقیدتی به یک جامعه ی باز ، خردورز و پویا می تواند ایفا نماید .
 چه با وجود مطبوعات اینترنتی و شبکه های تلویزیونی خبری و یا حتی در نبود خدمات کافی ، وجود جراید و کتاب ها ، مردم جامعه می توانند به خبرهای تازه و درحال اتفاق و اکتیو جامعه آگاه شوند . باید به این توجه داشت که مطبوعات در درجه اول از لحاظ درستی و صحت مطالب و اخباری که منتشر می دهند و در وهله ی بعد ، از لحاظ گرایشات سیاسی به حزب و یا دسته ای باشد چرا که مطبوعات و رسانه ها می توانند نقش بزرگی در شکل دهی افکار و اندیشه ی جوانان ایفا کنند .
نقش خبری و اطلاع رسانی ، آموزش ، فرهنگ سازی ، آگاه سازی ، نقش همگن سازی ، حراست از محیط ، احساس تعلق اجتماعی ، ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه ، انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسلی دیگر ، عرضه اندیشه های نوین ، تفریحی و سرگرمی از دسته  فعالیت های می باشد که مطبوعات در آن نقش و فکوس ویژه دارد .
مطبوعات نقش مهمی در ارتباط  افکار جامعه به یک دیگر را دارد و دارای دو نقش مهم ، یکی اطلاع رسانی و دیگری نقش بیان عقاید است .
 یکی دیگر از نقش های رسانه ها یا همان مطبوعات می تواند جبهه گیری ها و آموزش سیاسی جامعه باشد اما یک رسانه خوب بایستی راهی طولانی و دشوار را پشت سر بگذارد . رسانه ای که خواسته اش جذب نگرش ها و افکار سیاسی جامعه را به سوی یک نهاد یا یک ارگان سیاسی باشد توانایی آن را دارد که از خواسته اش تعریف و تمجید و تبلیغ کند تا به هدفش برسد اما رسانه ی سالم رسانه ایست که نگرش و گرایشی به ارگان های سیاسی نداشته باشد و موضوع و اتفاقات ، نقد ها و مسایل اجتماعی را بصورت بی  طرف ، دور از سانسور و واقعیت را بیان و منتشر کند و باید اظهار نظرهای هر قشر فکری و یا سیاسی را چه مخالف و چه موافق را بدون گرفتن جانبی از طرفین فعالیت کند .
امروزه مطبوعات را رکن چهارم دمکراسی می نامند اما در ایران رسانه ها با وجود نبود آزادی آراء و ارائه ی نقدهای سیاسی طبق قوانین رژیم جمهوری اسلامی کتب و مطبوعات داخلی با اعمال سانسور شدید بسته به خواسته ی دولت چاپ و منتشر می شوند و این به معنای نبود آزادی افکار سیاسی و ناتوان ماندن مردم در دخالت در بحران های کشور و اظهار نظر در رفتار رژیم با وجود مطبوعات اینترنتی می باشد که بازهم متأسفانه به دلیل فیلترینگ شدید از سوی دولت ، باز کردن هر وبسایت و نوشتن مقالات انتقادی در نشریات سخت و دشوار است . به بیانی دیگر طبق گفته های وزیر کشور؛ « دخالت در امور سیاسی و اعتراض به آنان از طرف جامعه غیرقانونی وجرم شناخته  میشود . » همانا این یکی از بدترین گزینه ها می تواند باشد برای تداوم خفقان جامعه وسنتی ماندن و پایین نگه داشتن سطح آگاهی و راکد ماندن فرهنگ اجتماعی و به زبان دیگر ماندن در زمره ی کشورهای جهان سوم.
 مطبوعات همچنان می توانند نقش مهمی در شکل گیری یک دولت و از طرف دیگر در فروپاشی دولت ها باشد زیرا مطبوعاتی که خبرها را بصورت شفاف و زنده به معرض نمایش در جامعه بگذارند وافراد جامعه را در ساختار و چگونگی شکل گیری رژیم سهیم می کند ، در مجموع می توان گفت مطبوعات یکی از مهمترین نهادهائی می باشد که در تعالی افکار سیاسی ، همچنین در شکل گیری شیوه ی زندگی نوین و یک دولت آگاه نقش بسزائی دارد

۱۳۹۴ تیر ۱۲, جمعه

سرکوب هنرمندان در جمهوری اسلامی

سرکوب هنرمندان در جمهوری اسلامی !


    این مقاله گفته های جوانانی پر استعداد می باشد که متأسفانه جمهوری اسلامی ایران آنها را شیطان پرست یا مجرم می شناسد .
جوانان ایرانی پر انرژی و پر استعداد که محکوم به سیاست های جمهوری اسلامی می باشند سیاست ها و قانون هایی مضحک و اجباری که شور و نشاط زندگی ، طعم آزادی و پیشرفت را از آنان به زور چوب و چماق ، شکنجه و یا بستن سالن های رقص و استدیو های زیر زمینی و جریمه های سنگین و... گرفته است .
دختر و پسرانی که با صدا و زبان موسیقی معنای زندگی برایشان نمایان می شود اما مجبور به گوش کردن فتواهای آخوند های بر منبر می شوند ، رقصنده هایی پر انرژی که سالن های ورزشیشان تبدیل به نوحه خانی و مراسم های بسیجیان می شود و با کوچکترین اعتراض آنها را سرکوب می کنند .
این بار می خواهم با کمی تفاوت بخشی از جامعه را بصورت زره بینی به موضوع خواسته های جوانان و عکس العمل نادانان دولت به دست جمهوری اسلامی بپردازم ، به خواسته های جوانان ، حق جامعه ی جوانان و مشکلات آنان در جمهوری اسلامی که این خواسته ها را گناه یا جرم می شناسند . 
    "علی جنتی" وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از جنایتکار ترین و خیانتگر به حفوق جوانان ایران می باشد کسی که هنرمندان را بی ارزش می داند و به گفته ی وی این گروه های زیرزمینی حتی در غرب هم نباید مجوز بگیرند ! کسی که موسیقی و زبان زنده را حرام و هنرمندان را مجرم می شمارد برای مثال: ویدیوی "هپی" و یا یا تخریب استدیو ها با وجودی که این جوانان تمام وسایل را با شور و شوق با پول خود و سختی تهیه و درست می کنند با توجه به کمبود و گرانی وسایل موسیقی جای تأسف است که براحتی آنها را تخریب می کنند .
به گفته ی رهبر جمهوری اسلامی این خوانندگان شیطان پرست و یا برای غرب کار می کنند تا شریعت را از بین ببرند و باید ریشه کن شوند ! 
    من خود به عنوان جوانی از جامعه از برای وجود همچین رهبری تأسف می خورم چرا که ولی فقیه ای که تمام شادی ها را شیطانی و از خوش حالی مردم رعب و وحشت دارد و یا با توجه به گفته های جانشین فرمانده ناجا این هنرمندان زیر زمینی را مجرم می شمارد و موسیقی زیر زمینی را بی ارزش می داند اما به وضوح می توان دید طرفدارهای زیرزمینی چند برابر خوانندگان مجاز می باشند می توان فهمید لیاقت و صلاحیت این پست و مقام ها  را این خون خواران جمهوری اسلامی ندارند .
این حق یک جامعه است که هنر در آن جریان داشته باشد هنری که زبان عشق می باشد هنری که می شود با آن فرهنگ سازی کرد ، خواسته ی هنرمندان زیرزمینی تخریب یک حکومت نیست خواسته ی آنان فراهم کردن شادی جوانان است خواسته ی آنان نشان دادن سختی زندگی مردم به حکومت است و حتی فرهنگ سازی .
رهبر جامعه ای که فرنگ درست زندگی کردن و آزاد زندگی کردن را فرهنگی اشتباه و غربی می داند مسلما جرم خوانندگان را ترویج شیطان پرستی یا فرهنگ غربی میشمارد چرا که اینچنین نیست خواسته ی خوانندگان آزادانه کار کردن است آزادانه سخن گفتن است یا رقصنده هایی که حق تمرین را از آنان سلب می کنند و یا برای زنان حرام و ممنوع می کنند و حتی حق ورود به استادیوم ها و مسابقات را از آنان گرفته اند.
   رقصنده های هیپ هاپی که با تلاش فراوان مسابقات را پشت سر می گذرانند ولی برای مراحل بعد اجازه ی خروج کشور را به آنها نمی دهند و جای پیشرفت را بر آنان بسته اند یا تمرین هایی که تعطیل می شود به دلیل ماه رمضان و یا بر هم ریختن مسابقات کشوری به دست نیروی بسیج .
   این زندگی هنرمندان و ورزشکارانی که در سرکوب به سر می برند با توجه به این که هیچ حمایتی از آن ها نمی شود بلکه حق آنها را صلب و آنها را مجرم می شمارند و به وضوح می توان دید که این عکس العمل ها نشانه ی هراس رژیم دیکتاتوری اسلامی ایران است اما باید توجه داشت سرکوب شادی جوانان سبب زیر زمینی شدن آنها و افزایش اعتیاد می شود. گفته های من بخشی کوچکی از مشکلات جوانان ایران می باشد و امیدوارم که به زودی حاکمیت این خون خوار ها از بین برود .