((فرانسوا ولتر))

من دشمن تو و باورهاي تو هستم، اما آماده ام در راه آزادي باورهايت، جان خود را فدا كنم.

۱۳۹۴ شهریور ۲۰, جمعه

پناهنده در منابع بین الملل

پناهندگی راهی دشوار و پر خطر و استرس که از گذشته های دور بصورت اندک و با‌گذشت زمان و افزایش جمعیت انسان‌ها بر کره زمین زیاد شده است مردمی که فشار زندگی یا فشار دولت خون خوار آن‌ها همانند ایران مجبور به ترک وطن خود و آغاز سفری خطرناک شوند .
در این مقاله نگاهی میاندازیم به وضع و قانون های پناهندگی .   
SONY DSC
● تعریف پناهنده در منابع بین الملل
کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو تعریف فراگیری از پناهنده ارائه داده و می گوید: «پناهنده کسی است که به علّت ترس موجّه از این که به علل مربوط به نژاد یا مذهب یا ملیّت یا عضویت در بعضی گروه های اجتماعی یا داشتن عقاید سیاسی تحت شکنجه قرار گیرد، در خارج از کشور محل سکونت عادی (کشور اصلی خودبه سر می برد و نمی تواند، و یا به علّت ترس مذکور نمی خواهد، خود را تحت تابعیت آن کشور قرار دهد، یا در صورتی که فاقد تابعیت است، و پس از چنین حوادثی در خارج از کشور محلّ سکونت دایمی خود به سر می برد، نمی تواند یا به علت ترس مذکور نمی خواهد به آن کشور بازگردد»
طبق تعریف ذکر شده به دو عنصر می‌توان اشاره کرد :
۱ : پناهنده از نظر منابع بین المللی، بیگانه ای است در کشور پذیرنده که به دلیل ترس از تعقیب و نیز نجات جان، مال و آزادی خود، به کشور دیگری پناهنده می شود.
۲ : عنصر اساسی در علّت پناهندگی «ترس موجّه از تعقیب و آزار» است که تشخیص و احراز آن، با کشور پذیرنده است و آن کشور با بررسی همه جانبه در مورد دلایل درخواست پناهندگی، یا این دلایل را می پذیرد و یا رد می کند.
با برسی مجموع حقوق پناهدندگان می‌توان متوجه شد که هر پناهنده ای که در شرایطی خاص قرار می‌گیرد مثل ترس و خطر و ادامه ی زندگی برای او پر تشنج می‌شود حق این را دارد که به کشوری دیگر پناهنده شود و آن کشور موظف به قبول آن پناهده و دادن سر پناه می‌باشد .
ماده ۳۱ کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو در خصوص پناهندگانی که به صورت غیرقانونی در کشور پناهنده به سر می برند، مقرر می دارد:
۱دولت های متعاهد ۲پناهندگانی را که مستقیماً از سرزمینی که در آن جا زندگی ]می کردهو آزادی شان در معرض تهدید بوده و بدون اجازه به سرزمین آن ها وارد شده اند یا در آن جا به سر می برند، به خاطر این که بر خلاف قانون وارد سرزمین آن ها شده اند یا در آن به سر می برند، مجازات نخواهند کرد،مشروط به این که]آن ها [فوراً به مراجع مربوط معرفی کرده، دلایل قانع کننده ای برای ورود یا حضور غیرقانونی ارائه دهند.
۲دول متعاهد نسبت به رفت وآمد این قبیل پناهندگان محدودیت هایی غیر از آنچه لازم باشد، قائل نخواهند شد… و محدودیت مزبور فقط تا موقعی خواهد بود که وضع این قبیل پناهندگان در کشور پناه پذیر تعیین نشده است یا اجازه ورود به کشور دیگری را تحصیل نکرده اند.۳
در ماده ۳۳ نیز در خصوص منع اخراج یا اعاده پناهندگان آمده است:
«هیچ یک از دول متعاهد به هیچ وجه پناهنده ای را به سرزمین هایی که امکان دارد به علل مربوط به نژاد، مذهب، ملیّت، عضویت در دسته اجتماعی به خصوص، یا دارا بودن عقاید سیاسی، زندگی و یا آزادی او در معرض تهدید واقع شود تبعید نخواهند کرد یا باز نخواهند گردانید۴
با تأمّل در مجموع این مواد و همچنین مقدمه این کنوانسیون که به آزادی های فردی و حقوق اولیه انسان، از جمله حق حیات، تصریح دارد پاسخ سؤال مزبور به خوبی روشن می شود و آن این که روح حاکم بر این کنوانسیون قائل شدن حق پناهندگی برای افرادی است که در معرض خطر و ترس هستند و از سوی دیگر، تکلیفی است که بر عهده دولت های متعاهد نسبت به پذیرش این افراد گذاشته شده است.
▪ اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۱۴ بیان می دارد:
«هرکس حق دارد دربرابر تعقیب، شکنجه و آزار، پناهگاهی جستوجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند
بطور کلی حقوقی که به پناهدنده در کشور ساکن کشور سوم یا کشور دوم باید داده شود بصورت شرح زیر می‌باشد :
۱برخورداری از تمام حقوق و آزادی ها (ماده ۲);
۲حق زندگی و امنیت شخصی (ماده ۳);
۳منع هرگونه شکنجه ورفتار خلافت شؤون بشری (ماده ۵);
۴برابری همه افراد بشر در برابر قانون (ماده ۷);
۵حق عبور و مرور و انتخاب آزادانه محل اقامت (ماده ۱۳);
۶داشتن حق کار و حرفه (ماده ۲۳);
۷حق بهره مندی از آموزش و پرورش تا مرتبه عالی آن (ماده ۲۶).
بطور کلی می‌توان فهمید که مفهوم پناهندگی از گذشته به وجود آمده و تا زمان کنونی افزایش چشم گیری داشته است و ما تلاش بر این داریم که نشان دهیم همه ی انسان‌ها هم‌نوع به حساب می‌آیند و باید در خصوص زندگی اجتماعی و ارتباط بین افراد جوامع مختلف فرقی نگذاریم و مفهوم انسانیت را از نژاد پرستی ها جدا سازیم.
افرادی که به دلایلی از سرزمین خود رانده یا مجبور به ترک آن می شوند، در اندیشه جهانی و نظام حقوق بین المللی از مزایا و حقوقی برخوردارندبنابراین، از جهت نظری و حقوقی مشکل آوارگان مورد توجه جامعه بین الملل قرار گرفته است، اما حقوق و مقررات پناهندگی به دلیل نداشتن پشتوانه اجرایی، از جهت عملی و اجرایی با مشکلات جدّی روبه رو استبه گونه ای که کشورها با توجه به مصالح و منافع ملّی خود با پناهندگان برخورد نموده و گاهی مسائل حقوقی تحت الشعاع مسائل سیاسی قرار می گیرداز این رو، پناهندگان در بیش تر کشورها با سختی ها و دشواری های متعددی مواجه هستند.
اما اگر چشمی بیندازیم به وضعیت پناهندگان و پناهجویان وارد شراییط سختی می‌شوند از زمانی که از طرفی از سوی دولت خود که من می‌خواهم فکوس خودم را بگذاریم بر روی مردم ایران و از طرف دیگر راهی سخت ، متفاوت ، نا آشنا و پر خطر که از سوی قاچاقچیان ، راه‌های گذشت از مرز ها و رفتار های پلیس و مردم کشور ها با آن‌ها که می‌خواهم به دو راه متفاوت اشاره داشته باشم .
اولین را راهی است که مردم مجبور می‌شوند خود را به خاک ترکه رسانده و خود را به سازمان ملل متحد معرفی کرده تا سازمان ملل متحد آن‌ها را به کشور سوم انتقال و کار های حقوقی آن‌ها را انجام دهد اما به اندازه ی نوشته‌های من ساده و آسان نیست چرا که از یک سو زندگی کردن در کشوری به نام ترکیه که مردمانی عثمانی به حساب می‌آیند با فرهنگی متفاوت مرحله‌ای سخت برای پناهندگان می‌باشد بار ها به چشم خود دیده‌ام که پول کارمزد پناهندگان را نمی‌دهند یا حتی اجازه کار به پناهجویان نمی‌دهند و پنهجویان مجبور به کار کردن در کار های سیاهو سنگین طاقت فرسا می‌باشند که با دستمزدی کمتر از خود مردم ترک و بدون بیمه مجبور به کار می‌شوند یا اینکه خانه‌ای برای سکونت را اگر بخواهند اکثر اوقات جوابی سرد کننده از طرف صاحب خانه‌ها می‌گیرند که می‌گویند ما خانه به غریبه پناهجو نمی‌دهیم .
از سوی دیگر با افزایش جمعیت پناهجو سازمان ملل رسیدگی به پرونده ها را به عقب و با سرعت بسیار کمی پیش می‌برد و مراحل ثابت کردن مشکل پناهجو برای سازمان ملل راهی سخت شده است حتی کسانی هستند که با داشتن مشکلی حقیقی اما نا توان بودن در صحبت کردن و ثابت کردن مشکل خود از طرف سازمان ملل رد شده‌اند و مجبور به تلاش متداوم هستند تا سازمان ملل به آن‌ها گوش کند که این تلاش‌ها بعضی اوقات به ۱۰ سال هم می‌کشد .
راه دوم راهی است که با حماقتی بزرگ مردم خود را دست قاچاقچیان می‌دهند و خو را راهی به دریا و کوه می‌کنند تا خود را به سرزمین های اروپایی برسانند که متأسفانه در کشور های ترکیه پلیس مرزی ترکیه و در یونان و قوانین آنجا سخت ترین شرایط را ایجاد کرده‌اند .
مردمی پناهنده را هر روزه می‌توانید ببینید که در ترکیه په مکان هایی به نام کمپ ولی در حقیقت زندان گیر افتاده اند که شرایطی سخت در آنجا وجود دارد بطور مثال یکی از آن کمپ ها زندان در شهر ادرنه ی ترکیه واقع است یا در کشور یونان که قانون های متفاوتی دارد پناهجویان باید تلاش کنند از مرز آبی خود را به جزیره های یونان رسانده و اعلام پناهندگی یا اقدام برای اجازه ی خروج از خاک بکنند که خیلی از این پناهجویان با جان خود بازی می‌کنند و هر روزه در اخبار ها شاهد غرق شدن قایق های حامل پناهجویان می باشیم یا پناهجویانی که از طریق راه خاکی قصد رساندن خود را به یونان دارند و به زندان می‌افتد برای ۱ یا ۲ سال !
در حال حاضر هم با افزایش پناهجویان شاهد آن بودیم که در مقودنیه کشوری کوچک که مرزی بین یونان و اروپا آلمان ، اتریش ، لهستان را ایجاد کرده است با شیوه ی بدی با پناهجویان برخورد داشته‌اند .
بطور کل وضع پناهندگی به دلیل افزایش جمعیت جهان موجب شده است که یکی از بزرگ‌ترین معضل های جامعه ی جهانی شده است و کشور های توسعه یافته مجبور به فشار بر روی کشور های دیکتاتوری مانند ایران و .. می‌باشند و یا مجبور به یافتن راهی برای حل این موضل شده‌اند .
به گزارش پارس به نقل از ایرنا، آنتونینو گوترس با اعلام اینکه فقط در سال ۲۰۱۴، ۶۰ میلیون نفر از مردم دنیا به دلیل اعدام ها، منازعات، خشونت های سازماندهی شده و موارد نقض حقوق بشر جلای وطن کردند؛ آماری که بی سابقه و موجب بروز بحران های فراوان اجتماعی و انسانی در سطح جهان است.
گوترس می افزایدامروزه شاهد یک تغییر پارادایم فاحش در جابجایی انسانها در سطح جهان هستیم که اگر هرچه زودتر چاره ای برای بحران های انسانی آن اندیشیده نشود جهان را با مشکلات عدیده مواجه می سازد.
وی گفتبا وجود آنکه در دهه های گذشته نیز کشورها شاهد این قبیل جابجایی ساکنان خود بودند ولی آمار اخیر به قدری بی سابقه است که گویی این ۶۰ میلیون جمعیت بیست و چهارمین کشور بزرگ جهان است که همه جمعیت آن ناامید از تغییر کشورشان، در بدترین شرایط مجبور به ترک وطن خود شده اند.
کمیساریای پناهندگان سازمان ملل تصریح کردامروزه فقط ۳۲ میلیون نفر با وجود آنکه در کشور خود بسر می برند اما به دلیل بحران های سیاسی و اجتماعی داخلی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود هستند و میلیون ها نفر از آنها حتی بی سرپناه مناسب عمر خود را می گذرانند.
بنا بر اعلام گوترس، فقط کشور سوریه و عراق دارای ۱۵ میلیون پناهنده به دیگر کشورها هستند و این درحالی است که ۱۴ جنگی داخلی که در کشورهای آفریقای طی سال گذشته رخ داده بود به همراه بحران اوکراین، میانمار و برخی کشورهای دیگر ۸۰ درصد بر آمار پناهندگان سال ۲۰۱۳ جهان افزوده است.
وی در پایان از کشورهای ثروتمند خواست تا با گشودن مرزهای خود به روی این آوراگان، جهان را از رنج های فاجعه های انسانی بیشتر رهایی بخشند.

آزادی بیان


نقشه آزادی مطبوعات سال ۲۰۱۵ بر پایه گزارش سازمان خانه آزادی؛ رنگ سبز دارای مطبوعات آزاد، آجری نیمه آزاد و قرمز غیر آزاد .
آزادی بیان برابر با آزادی برای دفاع کردن از حق خود بدون هیچ ترس و اضطرابی مقابل دولت ها و رژیم های دیکتاتوری همانند ایران .
آزادی بیان به معنای آزاد شدن مغزها ، آزادی یعنی حق انتخاب ، روشن شدن ملت‌ها ، شکوفه زدن درختان مغز جوانان جامعه و ساخته شدن محیطی آزاد برای رشد افکار سیاسی جامعه .
هنگامی که یک انسان ، یک فرد جامعه به خواسته‌ای چه از لحاظ سیاسی چه از لحاظ خواسته اش برای زندگی اجتماعی می‌رسد چه خوب است که بتواند از دولت خود این خواسته را داشته باشد و حتی در چگونگی قانون جامعه ، روند زندگی اجتماعی کشورش و حق اجازه ی اعتراض خود را به دولت ارائه بدهد . جامعه بدون آزادی بیان به معنای جامعه ی خاموش است . جامعه‌ای که جونان آن سرنوشت یک دولت و کشور خود را تایین می‌کنند با نا توان بودن در شرکت در سیاست کشورشان تغیر فرهنگ زندگیشان به راهی اشتباه کشانده می‌شوند و یک فرهنگ تحمیلی اسلامی نصیب آن‌ها می‌شود . ترس رژیم ها و سانسور سازی به معنای سرکوب آزادی بیان می‌باشد و دولت ایران تلاش بر این دارد با سانسور مطبوعات مجلات و حتی سخن گفتن مردم جامعه رژیم را پایدار و به شکلی با سانسور کردن از ترس خود از پاشیده شدن دولت بکاهند .
در این دوره ی زمانی دوره ای که خفقان ظلم و ستم رژیم جمهوری اسلامی روز به روز بیشتر می‌شود باید تلاشمان را برای گرفتن حق زندگی اجتماعی بیشتر کنیم . آزادی بیان می‌تواند اولین راه رسیدن به آزادی اجتماعی و ریشه ی تغییر و تحول رژیم خون خوار ایران باشد . وقت آن رسیده است که با بیان حق مان کمی گوش اسلام گرایان شکم پر را بپیچانیم و از زیر سرکوب سانسورو بی‌عدالتی بیرون آییم .
قبل از هر چیز اشاره‌ای داشته باشیم به شیوه درست مفهوم آزادی در برخی از بخش‌های اجتماعی :
در اعلامیه ی حقوق بشر و شهروند در ماده 6 نوشته شده است :
«آزادی قدرتی است متعلق به بشر،‌ برای انجام هرکاری که به حقوق ديگران آسيب ‏نرساندبنا بر این آزادی به معنای این است که یک انسان توانای این را دارد هر کاری را انجام بدهد به شکلی که به دیگری آسیبی نزند .
اما حق بشر به آزادی، نه‌ برپایه‌ی همکاری [اتحاد] انسان با انسان، بلکه بر پایه‌ی جدايی انسان از انسان، استوار است. این حق، حقِ جدايی است، حق فرد محدود شده‌ای که به درون خود خزیده است .در حقیقت حق برخورداری یک انسان از مالکیت خصوصی خود است .
و در معیار آزادی بیان باید بدانیم که آزادی بیان در یک جامعه یعنی یک همصدایی و یک دولت دموکرتیک و با توجه به اینکه آزادی بیان یکی از اصلی‌ترین و مهمترین حق انسان محصوب می‌شود  نقض این آزادی همواره به نابودی سایر موازین حقوق بشر منجر می‌شود .
به طور مثال یک در یک حکومت دموکراتیک که خواسته ی انقلابیون 57 ایران بوده است باید در آن دولت به هر چیزی که به نظر یک فرد در جامعه به حق او ضرری از جانب قانون های دولت یا خود رژیم وارد می‌شود بتواند به آن اعتراض و در حق انتخاب و نظر دهی توانایی کامل و آزاد را داشته باشد که متأسفانه در یک حکومت غیر دموکراتیک مثل جمهوری اسلامی به کنشگران سیاسی و مدنی می گوید باید مثل ما فکر و عمل کنید وگرنه مجازات برایتان در بر دارد و اگر به آن‌ها کسی گوش نکند و به اعتراض ادامه دهد آن را اعدام یا به شکلی سرکوب می‌کنند . این کاملاً نقض حقوق افراد در یک دولت است ، و دولتی که سنگ دولت دموکراتیک و آزاد را در رسانه‌ها به سینه می‌زند کاملاً بر عکس گفته‌اش عمل می‌کند .
اما باید توجه داشت آزادی بیان به معنای توانا بودن یک فرد در هر خواسته‌ای نیست به طور مثال در قاانون اساسی کشور آمریکا نوشته شده است : « سخنانی که به منافع اشخاص ضرر بزند (مانند تهمت، و افترا) یا سخنانی که به جامعه بصورت کلی صدمه می‌زنند (مانند سخنان وقیح آمیز)، و یا سخنانی که مخلّ نظم عمومی باشند (مثلاً سخنانی که باعث ایجاد وحشت عمومی شود)، و یا سخنانی که بصورت مستقیم حکومت آمریکا را مورد تهدید قرار دهند (اگر چه موارد آن نادر بوده، ولی موارد استناد به قانون جهت خاموش کردن مخالفان دولت جهت تضمین امنیت ملّی وجود داشته‌است). اما بر خلاف برخی از کشورها قوانینی که به ساکت کردن ادیان سازمان یافته توجه دارند با متمّم اول قانون اساسی آمریکا در تضاد هستند » که البته به نوعی مشود گفت دولت مردان جمهوری اسلامی هر اعتراضی از جانب افراد جامعه که به ضرر منافع مالیشان باشد را تکذیب و آن‌ها را اعدام می‌کنند !
من سعی بر این دارم که با اطلاع رسانی به افراد جامعه ی ایران و جوانان هم سن خودم بتوانم روشن کنم که چه راهی درست و چه راهی اشتباه می‌باشد . و این راه یعنی آزاد سازی آزادی بیان یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین خواسته ی جامعه می‌باشد . جوانان جامعه ی ایران به خیلی از عنصر های جامعه نیازمند هستند اما هر خواسته‌ای بدون تلاش میسر نیست و تلاش بیهوده بی ثمر می‌باشد بیاید تلاشی کنیم تا به هدفمان روز به روز نزدیک‌تر شویم . خواسته‌های یک جامعه را یک روزه حل نمی‌شود کرد . یک جامعه دیکتاتور که در حال حاضر حاکم کشورمان شده است یک روزه نمی‌توان به یک دولت دموکراتیک تغیر یابد .اولین راه از نظر من به وجود آمدن آزادی بیان است تا بتوان با این عنصر صدای خواسته‌های جامعه را به دولت گوشزد کرد . خواستن این اعتراض چه صلح آمیز و چه به شکل اعتراضی جرم نیست بلکه رفتار رژیم جمهوری اسلامی با مردم جرم است . آزادی بیان یکی از ارزشهای مورد توجه در حقوق بشر و به عنوان یکی از آزادیهای بنیادینی است که پایه دموکراسی و کرامت انسانی است و جریان آزاد اطلاعات براساس آن شکل می گیرد.
ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب شانزدهم دسامبر۱۹۶۶ نیز چنین آورده:
۱) هیچ کس را نمی توان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت قرار داد.
۲) هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و جستجو، اشاعه اطلاعات و افکار بدون توجه به سرحدات خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشدالبته در همین ماده محدودیت هایی چون احترام یا حیثیت دیگران، حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت و اخلاق عمومی مورد تاکید واقع شده بود.
با توجه به این کنوانسیون و قوانین بین‌المللی متوجه می‌شوم می‌شود تخمین زد درصد زیادی از جامعه ی جوان و حتی کل جامعه از نا آگاهی کامل بر خوردار می‌باشند . جامعه ایران برای تغییر شکل‌گیری قبل از هر چیز باید به روشن سازی مشکلات جامعه و آگاه سازی مردم جامعه از چگونگی رفتار و اداره ی کشور را به جامعه به وجود بیاورد . و بعد از آن باید مردم جامعه بتوانند خواسته هایشان را به شکلی عمومی به گوش دولت برسانند و خواستار شرکت در نحوه ی اداره ی دولت بشوند تا دولت دولتی چند نفره نباشد بلکه دولتی مردمی باشد . با این توضیحات باید توجه داشت که مرد م خارج از خاک ایران تنها کمکی که می‌توانند بکنند روشن سازی و در محیطی باز با بحث کردن و مقاله نویستی و اطلاع رسانی با مطبوعات ب دنبال راهی باشند برای افراد جامعه و نکته ی مهم این است که مهمتنها راه آزادی و تغییر رژیم های دیکتاتوری همانند ایران را خود مردم درون کشور باید تغییر دهند . امید به اینکه روزی آزادی مردم دنیا را ببینیم روزی که کسی زیر سلطه ی ظلم و ستم خون خواران خشک اسلامی همانند سران ایران نباشند .