((فرانسوا ولتر))

من دشمن تو و باورهاي تو هستم، اما آماده ام در راه آزادي باورهايت، جان خود را فدا كنم.

۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه

اعدام های پی در پی و دستگیری های پی در پی

جمهوری اسلامی سرکوبگر عقاید و بیان با دادن حکم اعدام به زندانی عقدیتی محمد علی طاهری زندانی عقیدتی و بنیان‌گذار عرفان حلقه 
در حال از بین بردن مردم بی‌گناه و آینده ساز کشور ایران می‌باشد که تماماً نقض حقوق بشر به حساب می‌آید ما فعالین حقوق بشر این اقدم را محکوم می‌کنیم و خواستار آزادی فعالین حقوق بشر و زندان سیاسی و عقیدتی می باشیم 
همچنین با دستگیری یکی از شاعران در شهر کرج و سرکوب آزادی بیان از سوی دولت جمهوری اسلامی خواستار آزادی محمدرضا حاج رستم بگلو و توقف دادن به اعدام و سرکوب کردن روشن اندیشان  می باشیم . آزادی تفکر ، گفتار و عقیده حق تمامی مردم می‌باشد و با دستگیری ها و اعدام های پی در پی از سوی جمهوری اسلامی این حق را نقض می‌کنند همانطور که می‌دانیم طبق مادهٔ ۱۸
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.
و طبق مادهٔ ۱۹
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده‌ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه‌ای بدون ملاحظات مرزی است.
به امید این از بین رفتن این جمهوری خون خوار



و آزادی تمامی مردم روشن اندیشه ایران

۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

سرکوب عقاید و نقض حقوق بشر در ایران

با توجه به وجود رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی و بروز رخدادهای نابه هنجار در فضای اجتماعی و مدنی در سرزمین کهن ایران که عیان است که عامل آن سیاست های غلط و رفتار غیر دموکراتیک چنین حکومت خودکامه و سرکوبگر دینی است که نقض پی در پی حقوق انسانیت و بشر در بر دارد ، و بر ما هم سنگران ، همیاران و فعالین حقوق بشر واجب است که با همیاری و هم فکری یکدیگر به این ناهنجاری ها و استبداد مطابق با موازین حقوق بنیادین انسان ها واکنش نشان بدهیم و با توسعه و پردامنه نمودن چنین ایده ای می توانیم شاهد آن باشم که نه تنها در کشور خودمان ایران ، بلکه در تمامی کشورهای جهان حق انسانی توسط حکومت ها پایمال نشود .
از این رو این جانب به عنوان یک کنش گر حقوق بشر سعی بر این دارم در این مقاله به مردم و انسانهائی که حقوق آنها توسط چنین حکومت هایی پایمال و نقض می گردد و به آن دسته از افرادی که از حق خود برای ادامه ی زندگی خود چیزی نمیدانند کمکی هر چند اندک کرده باشم . در ضمن بید خاطر نشان نمایم که درست است بررسی تمام حقوق و نواقض حقوق بشری را نمیتوان در یک مقاله جا داد اما سعی بر این دارم که در مجموعه مقاله هایی که مد نظر دارم ، درابتدا نگاهی به سیاست ها و رفتار غیر انسانی حکومت سرکوبگر و استبدادی جمهوری اسلامی داشته باشم و بتوانم کمکی کنم به هم‌ نوعان خودم در ایران داشته باشم .
 لذا به عنوان گام نخست در این مقاله اشارهای به سرکوب عقاید در کشور ایران می نمایم و در پایان به چگونگی پایان دادن به این سرکوب ها به صورت گذرا خواهم پرداخت .
ما روزانه شاهد سرکوب های سازمان یافته ی دولتی و یا به وسیله عوامل خود فروخته در سطح ایران هستیم حتی در بعضی موار شاهد قتل انسانها توسط دولت می باشم . اعدام ها ، سرکوب ها ، بی توجهی و آزار و اذیت قسمتی کوچک از این ناهنجارهایی است که دولت جمهوری ایران انجام می دهد . در همه ی موارد و از هر سو مردم ایران مورد ضرب و شتم قرار می گیرند برای مثال : سرکوب عقاید دینی که بعد از آغاز انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون دگر اندیشان دینی، از بهایی ویهودی و مسیحیان و نوکیشان و زرتشتیان تا اهل تسنن و دیگر فرقه های اسلامی چون اهل حق و درویشان گنابادی و غیرهبا فشار و تعرض و آزار حکومت اسلامی روبرو بوده اند عده زیادی از آنان به ویژه یهودیان و مسیحیان و بهاییان دستبه جلای وطن زده و راه مهاجرت درپیش گرفتند . این ترس و وحشت بر میگردد به قوانینی که نقض حقوق بشر را نشان میدهد . در ایران کسانی که از اسلام خارج شوند مرتد شناخته میشوند و طبق قوانین جمهوری اسلامی حکم ارتداد اعدام میباشد در اینجا در حقیقت به دو شکل نقض حقوق بشر را میتوان مشاهده کرد .
1 . کسی که با توجه به عقایدش از اسلام خارج شده است و به دینی دیگر گرویده است را مجرم میشناسد و او را دستگیر میکنند . که با توجه به اعلامیه ی حقوق بشر ماده 18 :
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه ، وجدان و دین است ؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی ، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکارکردن آئین و ابراز عقیده ، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش ، اجرای مناسک ، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است . 
به این شکل حق انتخاب برای انسانها در ایران وجود ندارد و نمیتوانند حتی چگونگی ستایش خداوندشان را خودشان انتخاب کنند بلکه از اول زندگی این راه به آنها تحمیل شده و باید در این راه بمانند در غیر این صورت با آنها برخورد میشود .
2 . دومین نقض حقوق بشری در راستای این نوشته می توان به حکم اعدام اشاره نماییم . همانگونه که میدانیم حکم اعدام در بیش تر کشورهای جهان غیر قانونی و گرفتن جان یک انسان از شرف و انسانیت به دور میباشد . اما متأسفانه شاهد این هستیم که در ایران به راحتی مردم بی گناه را اعدام میکنند .
در ماده ی 19 اعلامیه حقوق بشر بیان شده است که :
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است ؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیدهای بدون [نگرانیاز مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است. 
این همان حقی می باشد که به تمامی مردم ایران هم تعلق دارد اما با تمامی استراتژی که جمهوری اسلامی در دست گرفته است ترس و وحشتی در دل مردم ایران گذاشته است که مردم حتی به درخواست حق خود نیز می هراسند .
اشارهای دیگر را میتوان به خشونت علیه اقلیتهای قومی کشورمان داشته باشیم . اعم از مردم عرب ، بلوچ و کرد کشورمان که از بعد از انقلاب 57 تا به حال ما شاهد این سرکوب ها و خشونت ها علیه این مردم می باشیم . اقلیت عرب در عمر نظام جمهوری اسلامی ایران تحت پیشینه ای طولانی از تبعیض سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دولت های پیاپی ایران بوده است. در ایران به طور مداوم ﺑﺴﯿﺎری از اﻗﻠﯿﺖ ھﺎی ﻗﻮﻣﯽ و ﻣﺬھﺒﯽ و همجنسگرایان ﺳﺮﮐﻮب میشوند و این قسمتی کوچک از این نقض حقوق بشر در ایران میباشد . برای مثال تعداد زیادی از فعالان کرد صرفاً به خاطر دفاع از حقوق فرهنگی و آزادی بیان بازداشت و مورد آزار و اذیت دستگاه امنیتی دولت ایران قرار گرفته اند  یا بیش از چهار میلیون عرب اهوازی از ظلم و ستم و تبعیض رنج می برند . شکنجه ی بازداشت شدگان فعال عرب اهوازی، بد رفتاری و منع استفاده از زبان مادری از ستم هایی است که علیه این قومیت توسط دولت انجام می گیرد این سرکوب ها و خشونت ها نیز برای مردم بلوچ و آذربایجانی نیز وجود دارد که نقض حقوق بشر میباشد گرچه کشور ایران هر ساله نواقض حقوق بشری را تکذیب میکند .
از طرفی دیگر مردم ایران نیز اگر بخواهند بیان کنند ، اعتراض نمایند و خواستار پایان یافتن این خشونت های بارز و گسترده باشند ، آنها را به اتهامات واهی ضد انقلاب و ایادی غرب و صهیونیست سریعاً سرکوب میکنند .
آزادی اظهارعقیده و نظر دادن در مورد رخداد های جامعه میتواند بلعکس کمکی بزرگی با دولت باشد قبل از هر چیز باید بدانیم تمامی جامعه و دولت را مردم میسازند و بیش ترین کمک را به دولت خود مردم جامعه میتوانند داشته باشند . چرا که اگر مردم در بیان عقیده آزاد باشند دیگر تا این حد شاهد فساد های سازمان یافته ی اداری و دولتی نخواهیم بود ، اما دولت جمهوری اسلامی با ایجاد فضای سانسور و خفقان ، اجازه ی آزادی عقیده و بیان را نمیدهند و سالانه تعداد زیادی را تنها به دلیل ابراز عقیده یا استفاده از حق تجمع دستگیر کردهاند و حتی در زندان تعدادی را به اتهام محاربه به اعدام محکوم کردهاند .
با توجه به تمامی این مشکلات و خشونت های جامعه تنها راهی را که میتوان به پایان این خشونت ها کمک کند آگاهی رسانی و آشنا کردن عموم مردم و جوانان با این رخداد ها و بیدار شدن مردم جامعه می دانم تا جامعه مدنی بتواند از حق خود دفاع کنند ، زیرا قبل از هر چیز باید بدانیم که حکومتی دیکتاتوری همانند ایران بر روی پایههایی استوار شده است که شامل خود مردم ایران می باشند . لذا وقتی مردم به برخورد با ناهنجاری ها ، خشونت ها و سرکوب های دولت به پا خیزند دولت در نهایت مجبور به تسلیم شدن میباشد .
این قسمتی از سرکوب های عقیده ها و اقلیتها در ایران بود ، و امیدوارم که هر چه زودتر این گونه خشونت ها با آگاهی و اتحاد مردم از کشورمان رخت بربندد .

۱۳۹۴ آبان ۲۶, سه‌شنبه

امروز جوانان

حضور جوانان و مشارکت آنان برای تداوم و توسعه حیات انسانی لازم است.
آنها می خواهند به عنوان یک شهروندِ بالغ و برابر با دیگر شهروندان، مورد توجه قرار گیرند. جوانان، توانایی قبول مسئولیت و پذیرفتن نقش های اجتماعی را دارند و فقط نیازمند فرصت و راهنمایی برای بهبود توانایی هایشان و شایسته مشارکت در تمام زمینه های مبادلات اجتماعی اند.
آنها می خواهند به عنوان همکارانی قابل اعتماد و صادق در طرح، برنامه ریزی و تحقق سیاست ها و برنامه ها در گروه ها و جوامع خودشان پذیرفته شوند. جوانان، مانند دیگر افراد، در مورد مشکلات اجتماعی و راه حل های موجود، حرف های بسیاری را برای گفتن دارند. بنا بر این توجه به مسائل و پیشنهادهای آنها برای همه مفید خواهد بود و باید در تصمیم گیری های مهم حضور داشته باشند.
در این راستا مهمترین رکنی که می‌تواند به جوانان کمک کند تا زمینه سازی لازم را برای مهیا شدن موقعیت خوب را داشته باشند و بتوانند پیشرفت کنند آموزش‌ ها می‌باشد .
برای مثال :
– آموزش برای مبارزه با محرومیت :
ـ تثبیت اجتماعی جوانان در گروه های خود، به صورت تدریجی و از طریق تأکید بر انواع مختلف فرصت های یادگیری و تولید درآمد.
ـ حمایت از اقدامات به منظور پیش برد حقوق بشر که شامل عدالت جنسیّتی و شهروندی در عمل و در زندگی روزمره است.
– آموزش حفاظت و مدیریت میراث فرهنگی :
ـ فرصتی را برای جوانان فراهم کند تا از تفاوت های فرهنگی جامعه خودشان و همچنین دیگر جوامع، از طریق مبادله و همکاری های تجربی آگاهی یابند.

آموزش جوانان در زمینه ارتباطات و اطلاعات :

ـ حمایت هایی (آموزش و تجهیزات) را برای رسانه هایی (روزنامه ها، مجلات، رادیوها) که توسط جوانان و برای جوانان راه اندازی و اداره می شوند، از طریق همکاری ها با رسانه های رسمی فراهم سازد.
ـ تسهیل ایجاد شبکه هایی بین رسانه های مربوط به جوانان و افراد با تجربه و فعال در رسانه های مربوط به جوانان.

آموزش فرهنگ صلح :

ـ توسعه طرح های تحقیقات به کمک جوانان به منظور آموزش روش های رفع درگیری ها به صورت صلح آمیز و برقراری مذاکرات بعد از درگیری .
ـ جمع آوری «مدارک» جوانان در موضوع تجربه آنها از موقعیت های بعد از درگیری و تلاش آنها در ایجاد صلح در مجامعشان. این تجربیّات را می توان از طریق روزنامه و مصاحبه های رادیویی، ویدئو یا وب سایت به مردم معرفی کرد.
ـ همکاری با سازمان های مربوط به جوانان در تجهیز و آموزش جوانان و رهبران جوان در مورد فرهنگ صلح و مبارزه با خشونت.این موارد میتواند کمکی به جوانان کند که در راستای توسعه پیشرفت کنند .
 جوانان مهمترین عضوهای دولت ها می‌باشند و حتی می‌توانند تأثیر بر هر روز جهان بگذارند زیرا آینده سازان این جهان و کشور خود هستند بنابراین باید به خواسته هایشان احترام و زمینه سازی های مناسب را برای پیشرفت آن‌ها فراهم کرد .
در این زمینه بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز بین المللی جوانان۱۲ آگوست ۲۰۱۴ (۲۱ مرداد ۱۳۹۳)  همگی را فراخواند تا حامی جوانان درساختن آینده ای باشیم که در آن سیاره مان حفظ شده و تمامی ابنای بشر با کرامت زندگی کنند.
در این راستا اشاره خواهم کرد به مشکلاتی که جوانان را در چالش های سخت و فراوانی گیر می‌اندازد و مانع پیشرفت آن‌ها می‌شود که به شکلی حق زندگی کردن از آن‌ها صلب می‌شود .
یکی از این عامل ها تهدیداتی که طرف دولت ها تحمیل می‌شود برای مثال در  جامعه ی ایران هیچ یک از جوانان از آزادی‌های حقوقی و مدنی بهره مند نیستند ، یکی از این آزادی‌ها که چند وقتی هست بحث بر انگیز شده است حجاب اجباری زنان می‌باشد .
حجاب اجباری هرچند به چشم دولت جمهوری اسلامی کوچک و هر چند مانند قطره‌ای در اقیانوس نواقض حقوق بشر در ایران می‌باشد اما وقتی با نوجوان و جوانان ایران از جمله دختران صحبت می‌کنم شخصاً می‌توانم ببینم چقدر دغدغه ی روحی آن‌ها می‌شود .
درجوامع بین الملل حجاب یک رکن اختیار است و  در مرکز آزادی‌های فردی قرار می‌گیرد و این هیچ ارتباطی با فرهنگ یا مذهب ندارد. در حقیقت آزادی مذهب همراه است با حق انتخاب و حق پوشش. برای اینکه هیچ دولتی نمی‌تواند به افراد جامعه اش بگوید که چگونه با خدای خودشان ارتباط ایجاد کنند.
اما متأسفانه رژیم جمهوری اسلامی دیدی بسته به این موضوع دارد و حتی می‌توان دید که در چند روز اخیر رئیس جمهور ایران روحانی در سفر خود به فرانسه اعلام کرد که مشکلات بزرگتری داریم و به حجاب فکر نمی‌توانیم بکنیم و مردم موظف هستند تا قوانین جمهوری اسلامی را رعایت کنند .
موضوعی دیگر که برای جوانان می‌تواند تأثیر منفی بگذارد افراط گرایی ها و شرایط سیاسی دولتها می‌باشد .
در کشورهای پیشرفته می‌توان دید دولت به هر شکلی تلاش می‌کند سیاست‌های کشورش را طوری تنظیم کند تا زمینه ی لازم را برای جامعه ی جوانش ایجاد کند تا بتوانند بدون اضطراب ادامه ی تحصیل و پیشرفت کنند ، در ایران با وجود مشکلات فراوان جوانان خود به خود به طرف راه حل برای رهایی از مشکلات میروند و این خود باعث می‌شود جوانان  از هدف و توانایی هایشان دور و در شرایط پسرفت قرار بگیرند .
موضوع دیگر افراط گری های دولت ها می‌تواند باشد یکی از کوچک‌ترین عامل های ایران را می‌خواهم برایتان مثال بزنم .
رهبر ایران اعلام کرد که اینترنت یکی از عاملان نابودی جوانان و ویرانگری جامعه ی سیاسی جوانان می‌باشد . این یک نوع افراط گرایی دولت است که به حقوق جوانان لطمه می‌زند و دسترسی نداشتن به اینترنت ، اخبار جهان و وقایع روزانه باعث خاموش بودن و عقب ماندن جامعه ی جوان از رشد فرهنگی و اجتماعی او می‌شود .
موضوعات دیگری نیز می‌باشد که در ایران وجود دارد از جمله بحران اقتصادی و تحولات اجتماعی که موجب افزایش چالش های فراوان برای جوانان شده است .
جوانان می‌تواند صدای جوامع باشند یکی از خوشحال کننده ترین آن اعتراض کردن جوانان به حقوق و مشارکت ها می‌باشد ، صدای خود را علیه بی‌عدالتی بلند می‌کنند و از اقدام جهانی برای مردم و سیاره حمایت می نمایند.
اما متأسفانه در ایران کسی حق اعتراض را به هیچ شکل ندارد ، جالب است بدانیم تشکلات دانشجویی و جنبش های جوانان ساختارهای قدرت سنتی را به چالش می کشند و قرارداد اجتماعی جدیدی را میان دولت و جامعه ترویج می‌کنند و تأثیری بسیار مثبت برای آینده دولت دارند اما جامعه ی دانشجو و جوان ایران حق تجمعات و تشکلاتی را ندارند و حقوق آن‌ها را دولت سلب می‌کند .
دیگر مشکلات و نواقضی که برای جوانان کشور ایران می‌باشد تبعیض مضاعف همچون تبعیض جنسیت ، وضعیت مهاجرت ، معلولیت و موقعیت اجتماعی می‌باشد .
این مشکلات در جوامع بین الملل وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد بطور نسبی و کمیتی دارد اما در ایران ما شاهد هستیم که جوانان تبعیض از هر چیزی می‌شوند و با نبود آزادی بیان و اعتراض مجبور به قبول کردن این تباعیض می‌باشند و سکوت اختیار می‌کنند .
اشاره‌ای کوچک نیز می‌کنم به کار برای جوانان . کار یکی از نیاز های اولیه ی جوانان فارغ التحصیل و جوانان دیگر می‌باشد که نیاز به زمینه سازی و فراهم سازی از طرف دولت ها می‌باشد . وضعیت دستیابی به کار معمولاً در کشور های پیشرفته وضعیتی مطلوب و فراهم کردن آسان‌تر می‌باشد تا کشور ایران . در ایران همیشه دغدغه ی کار یکی از بزرگترین مشکلاتی می‌باشد که جوانان با آن سر و کله می‌زنند . نبود کار ، حقوق کم‌تر از حق قانونی و پارتی بازی در یافتن کار دلایلی می‌تواند باشد که جوانان و آینده ی نو جوانان را در ایران به خطر می‌اندازد .
حقوق سیاسی نیز یکی از معضلات می‌باشد که در مباحثی جدا گانه به آن اشاره خواهم کرد .
یکی دیگر از حوزه هایی که حقوق بین‌المللی جوانان در آن از بین می‌رود آموزش و پرورش ایران می‌باشد که با نواقضی بسیار گسترده از جمله نبود آزادی اعتراض ، بسته بودن حق انتخاب ، آموزش اسلامی اجباری و آموزش به شکل سنتی در مدرسه‌ها می‌باشد که در تحصیل جونان که یکی از نیاز های اولیه ی آن‌ها می‌باشد نیز  نواقض حقوق بشر را می‌توان دید .
دیگرمشکلاتی بزرگ در کشور ایران نقض حقوق جوانان همجنسگرا یا الجیبیتی ها می‌باشد . با قوانینی که در ایران تصویب شده همجنسگرایان و دگر باشان جنسی هیچ حقی ندارند و آن‌ها را آزار و اذیت می‌کنند این می‌تواند لطمه ای بزرگ و به جوانان همجنس گرا باشد .
از جمله مهم‌ترین معضلات جوانان در دسترسی به حقوق بشر؛ هنجارهای فرهنگی، ضعف ساختاری برای ارائه خدمات مناسب به جوانان، فقر، فقدان تعامل واقعی با جوانان و فقدان گفتمان با ایشان برشمرده شده است.
برخی پیشنهادات برای ارتقای حقوق جوانان
در جهت شناسایی و تأمین حقوق جوانان در سطح بین‌المللی، پیشنهاداتی ارائه شده است که عبارتند از:
۱٫تصویب سند حقوقی الزام‌آور:اقدام مهمی ‌برای شناسایی حقوق جوانان تلقی شده است تا جوانان به عنوان دارندگان حقوق مورد شناسایی قرار گیرند و جنبش جوانان برای اعمال فشار بر حکومت‌ها و تغییر آنها توانمند شود. البته این امر مورد تأکید قرار گرفته است که حتی در صورت تصویب سند جدید، نباید حقوق ایجادشده توسط دیگر اسناد از جمله کنوانسیون حقوق کودک نادیده گرفته شود.
۲٫ترغیب رهیافت گام به گام:تصویب سند الزام‌آور به‌عنوان تنها راهکار مدنظر قرار نگرفته و اقدامات کوتاه‌مدت و میان‌مدت نیز مطرح شده است.
۳٫جریان‌سازی حقوق جوانان در رویه نهادهای معاهده‌ای و دیگر آئین‌ها همچون گزارشگران ویژه و غیره:تمرکز بیشتر بر حقوق جوانان از نهادهای معاهده‌ای و نیز دولت‌ها مطالبه شده است تا در ملاحظات نهایی،نظریات تفسیری و نیز گزارشات دوره‌ای به این موضوع پرداخته شود.
۴٫مکانیزم ارزیابی دوره‌ای جهانی (UPR) با محوریت حقوق جوانان:پیشنهاد شده است که مطالبات حقوق جوانان در این مکانیزم مورد توجه ویژه قرار گیرد.
۵٫اقدام شورای حقوق بشر برای جوانان:از شورای حقوق بشر خواسته شده است که قطعنامه‌ای صادر کند که در آن تهیه گزارشی با موضوع خلأها و قلمروی چارچوب حقوق بشر جوانان مطرح گردد. همچنین ایده تعیین گزارشگر ویژه جوانان نیز توسط شورای حقوق بشر مطرح شده است.
۶٫انجام پژوهشی جامع برای جمع‌آوری اطلاعات جوانان در سطح جهانی:از آن‌جایی‌که اطلاعات دقیقی از وضعیت جوانان در سطح جهانی در دسترس نیست، ضرورت انجام پژوهشی جامع برای کسب اطلاعات در این زمینه لازم تلقی شده است.
باید توجه داشت که جوانان نیروی محرک قدرتمندی هستند، هم به صورت فردی و هم اجتماعی. آنها به واقعیات اجتماعی و اقتصادی شکل می دهند، هنجارها و ارزش ها را به چالش می کشند و زیر بنای آینده را بنا می کنند. برخورد ما با نیازها و خواسته های آنها آینده مان را رقم می زند. پس بهتر است که رژیم ها و دولت ها نگاهی وسیع‌تر و باز تر را به جوانان داشته باشند تا آینده ی دنیا و کشورشان را تضمین کنند و خواسته‌های جامعه ی جوان را فراهم کنند .
در این مقاله سعی داشتم کمی از مشکلات و نقض های حقوق بشری را در ایران نشان بدهم و هم صدای جوانان ایران باشم .

۱۳۹۴ آبان ۳, یکشنبه

آزادی بیان و دلایل بی تفاوتی مردم

آزادی بیان . امری اساسی برای حقوق تمامی افراد جامعه ، امری که با وجودش نظرات تمامی جامعه بیان و اعتراض به مشکلات آزاد می‌باشد . بهتر از قبل از همه چیز توضیحی کوچک در مورد آزادی بیان بدهیم و به معنای آن بپردازیم .آزادی بیان را می‌شود این‌طور توضیح داد ، یک رکن اساسی که تمامی افراد جامعه باید بتوانند آزادانه اعتراض و خواسته هایشان را بدون وجود هیچ گونه ترس بیان کنند به شکلی که به حقوق فردی یا نهادی ضرری نزند ، یا به شکلی دیگر هر فرد آزاد است تا به وسیله ی قلم یا شفاهاً هر گونه نظری در هر مورد و به هر شکل بیان کند .و یا نمایش‌ دادن‌ و هر گونه‌ ابراز اندیشه‌ و در اختیار داشتن‌ ابزارهای‌ آن‌ است‌ و بدین‌ ترتیب‌ آزادی‌ پس‌ از بیان‌ هم‌ به‌ منزله‌ی‌ زیستن‌، وجود داشتن‌ و در اختیار داشتن‌ امکان‌ ادامه‌ی‌ انتشار این‌ اندیشه‌ها خواهد بود .آزادی بیان نیز می‌تواند به سیاست‌های جامعه و پایداری دولت کمک کند به شکلی که مردم خواسته هایشان را بیان می‌کنند و دولت نیز جوابی به آن‌ها می‌دهد و می‌توان گفت مردم نیز در روند اداره ی دولت نیز نقش دارند البته این رویداد را می‌توان فقط در کشور های دمکرات و آزاد دید ، کشور های دیکتاتوری همانند کره شمالی یا ایران هرگز نمی‌توان شاهد آن بود که مردم بتوانند آزادانه به دولت خواسته هایشان را بیان کنند زیرا به سریعاً مردم را سرکوب می‌کنند ، به شکلی که این دولت ها با توجه به منافع خود از این رکن اساسی سو استفاده ی لازم را می‌کنند اما اگر ببینند ضرری به آن‌ها می‌رسد یا طبق خواسته ی آن‌ها پیش نرود در نهایت صدای مخالفان را خفه می کنند .در کشور ایران این معیار اساسی نقض می‌شود و این موجب نابودی سایر موازین حقوق بشر می‌شود . در حقیقت نقض آزادی بیان به معنای بی احترامی به شخصیت انسان‌ها می‌باشد و می‌تواند رشد و تکامل یک فرد را از نا توان ماندن در ارتباط آزاد با دیگران و جامعه را به وجود آورد .اما باید توجه داشت که آزادی بیان نیز حد و مرز دارد این حد و مرز را تمامی جوامع بشری تایین می‌کنند به این دلیل که اعمال بیان همواره عملاً در رقابت با ارزش‌های دیگر قرار می‌گیرد .بند نوزدهم قانون جهانی حقوق بشر به آزادی بیان اشاره می‌کند: «آزادی بیان: هرکسی حق دارد بدون ترس و واهمه باورهای خود را به هر روشی که می‌پسندند بیان کندآزادی بیان در بند ۱۹ قانون جهانی حقوق بشر، مقاله ۱۰ کنگره حقوق بشر اروپا، ماده ۱۴ کنگر حقوق بشر آمریکا و ماده ۹ بخش آفریقایی حقوق بشر ذکر شده‌است.آزادی بیان در طول تاریخ در برخی مدارک مانند فرمان کبیر (۱۲۱۵) ذکر شده‌است. و در همچنین در «اعلامیه حقوق انسان» (۱۷۸۹) در انقلاب فرانسه دارای اهمیت بوده‌است.در ایران با وجود فرهنگ سازی های غلط در جامعه و شست وشوی مغزی دولت فرهنگ و مفهوم تحمل عقیده ی مخالف از بین رفته است و این یکی از بزرگترین مشکلات جامعه است . به طور مثال شما اگر در شهرتان به چند فرد مذهبی دین اسلام را قبول نکنید و آن را تکذیب کنید سریعاً با برخورد آن‌ها مردم مسلمان رو به رو خواهید شد و نشان دهنده ی این است که افراد جامعه ی امروزی دقیقاً طبق خواسته ی دولت ایران افکاری بسته و تحمل عقیده ی مخالفان خود را ندارند .با وجود تمامی این تعریف‌ها حال وقت این است که به موضوع بی‌تفاوتی مردم در ایران توجه کنیم . بی‌تفاوتی اجتماعی را فقدان حساسیت اجتماعی و عدم درگیری در موضوع‌ها و مسائل اجتماعی می دانند. در متون جامعه شناسی از رفتار بی تفاوتی (Apathy) به عنوان پدیده ای آسیب شناختی یاد می شود که مانعی مهم در برابر مشارکت سیاسی و اجتماعی و نیز از پیامدهای شهرنشینی در دوران مدرن به شمار می‌رود . صاحب نظران تعریف های گوناگونی را در مورد بی تفاوتی ارائه داده اند که در این میان ، تعریف مشترک «هارولد کاپلان» و «بنیامین سادوک» از بی تفاوتی، تعریفی جامع، کارآمد و خلاصه است .این ۲ جامعه شناس ، بی تفاوتی را رفتاری می دانند که در وضعیتی از نبود یا بی اعتنایی به احساس درونی و عاطفه انسانی ، بی علاقگی و سطح اندک درگیری هیجانی نسبت به گرفتاری و نیاز به همراهی دیگران در محیط پیرامونی بروز می کند و می تواند با نشانه هایی از افسردگی یا روان گسیختگی اشتراک هایی داشته باشد.با توجه به این خیلی از نشریات می‌نویسند مردم ایران بی‌تفاوت هستند ، در حقیقت هیچ انسانی بر حوادث اطرافش بی‌تفاوت نمی‌تواند باشد و به شکلی عکس‌العمل نشان می‌دهد اما در جامعه ی ایران مردم ایران را می‌توان به 2 دسته تقسیم کرد : مردم دست پرورده و طرفداران دولت و مردم ضد دولت .یکی از دلایلی که کسی نسبت به عقایدش سکوت می‌کند بر می‌گردد به همان شست و شوی مغزی دولت که به هر رفتارهای ناهنجار دولت را درست و حق را به دولت می‌دهد . دسته ی دیگر نیز مردمی هستند که چشم و گوش باز دارند و روشن اندیشند اما با روند زمانی و حاکمیت دولت سرکوبگر به مرور زمان به سکوت و تماشاگران پیوسته می‌شوند و این از دست خودشان خارج است ، به شکلی که دولت با سرکوب کردن ، شکنجه کردن و حتی اعدام کردن ترسی در دل مردم به وجود می‌آورد و اجازه ی مشارکت ، اعتراض و بیان عقیده را به هیچ یک از مردم نمی‌دهد و خواهان آن است که مردم دخالتی در امو کشور نداشته باشند این با وجود آن می‌باشد که خود دولت جمهوری اسلامی تمامی 30 قانون حقوق بشر را امضا کرده است و می‌گوید من بر تمامی این قوانین پایبندم .از دیگر دلایلی که می‌توان اشاره کرد سقوط اخلاقی جامعه است که بر می‌گردد به بسته کردن مطبوعات آزاد و آزادی بیان در جامعه این موجب می‌شود تا مردم جامعه مردمی نا آگاه و به معنای دیگر از بین بردن زمینه‌ای برای روشن فکری . به شکلی که مردم جامعه و به‌خصوص جوانان جامعه را به سوی تفریح و شادی های کاذب می کشانند . این را در نظر بگیرید یک جوان جامعه نیاز به تفریح و تخلیه ی انرژی دارد وقتی می‌بیند دولت مشکلات فراوان دارد مسلماً شروع به اعراض برایش خسته‌کننده و از طرفی ترس بزرگی در دلش از عکس‌العمل دولت است دولت با سرکوب کردن جامعه ی جوان از آگاه سازی جوانان جلو گیری می‌کند دقیقاً همان خواسته ی اصلی و کلیدی دولت جمهوری اسلامی زیرا آگاه شدن جامعه ی جوان موجب اعتراض آن‌ها به دولت و شروع زمینه‌ای برای آزادی بیان و مطرح کردن عقیده هایشان می‌گردد اما اگر این روند پیش نرود و مردم جامعه به‌خصوص قشر جوان بسوی خواسته‌های گذرا و خاموش شدن بروند نتیجه ی آن بی‌تفاوتی به وقایع و نا توان ماندن در مطرح کردن خواسته هایشان می‌شود .

۱۳۹۴ مهر ۲۰, دوشنبه

وضعیت مدارس در ایران

آموزش و پرورش یکی از رکن های مهم وتاثیر گذار جامعه می‌باشد که می‌تواند درفرهنگ ، پیشرفت حکومت و ساختن جامعه‌ای روشن فکر و آگاه نقش بسزای داشته باشد . اگر چه باید توجه داشت که تدریس در راستای آموزش علم ، فرهنگ ، حقوق اجتماع و روشن سازی باشد و استفاده کردن از نهاد آموزش و پرورش برای به هدف رسیدن بعضی از دولت ها بصورت تدریس اجباری دین ، فرهنگ اجباری و به شکلی ساخت قوای مردمی برای همایت از دولتی دیکتاتوری می‌تواند راه درست آموزشی را به حاشیه و بی ثمر سازد . در ایران نهاد آموزش پرورش تلاش زیادی دارد که جوانان جامعه را به شکلی به سمت خود دولت بکشد و این خواسته‌های دولت به شکل‌های مختلفی انجام می‌پذیرد . برای مثال آموزش اجباری در شاخه ی دین اسلام . آموزش دین در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها که در حال حاضر در ایران وجود دارد یکی از نشانه‌های دیکتاتور بودن این رژیم می‌باشد . بهترین راه این است که دولت برای ترویج دین و ترویج اسلام در حوزه های جداگانه شروع به فعالیت کند و جای دادن این آموزش در کتاب‌های درسی نشانه ی سلطه ی دیکتاتوری رژیم از کودکی بر جامعه ی ایران می‌باشد . یا می‌توان به جوان‌ها و مردمی اشاره کرد که به دلیل مسلمان نبودن در ایران حق ورود به دانشگاه را ندارند و حق تحصیل را از آنان سلب می‌کنند .
یکی دیگر از سوء‌استفاده هایی که دولت جمهوری اسلامی می‌کند تفتیش عقاید توسط مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها می‌باشد .
تفتیش عقاید چیست؟
تفتیش عقاید، باورپرسی یا باورکاری که به معنی بازرسی و تفحص در باورهای افراد است، به اعمالی گفته می‌شود که یک موضع صاحب قدرت، مردم را به دلیل باورهایی که دارند، بازخواست می‌کند. مشهورترین آن، تفتیش عقاید درآموز و پرورش ایران است. در جمهوری اسلامی اساس کار آموزش٬ ایدٸولوژی مذهبی هیٸت حاکمه است.
در مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ایران می توان به وضوح دید که کسی حق گفتن عقایدش یا پایبند به عقایدش را ندارد . برای مثال شخصی مسیحی اجازه ی صحبت از مسیحیت را ندارد و یا مجبور به طی کردن آموزش تاریخ اسلامی و عقاید اسلامی می‌باشد . گر چه در بیشتر اوقات مسیحیان یا بهایی‌ها حق ورود به مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها را ندارند . در صورتی که در اصل ۲۳ قانون اساسی – منع تفتیش عقایدمطرح شده است که :
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‏ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
اگر آموزش و تدریس را در ایران از پایه نگاه کنیم می‌توان دید اثری بسیار منفی بر روی کودکان دارند کودکانی که با برای پا گذاشتن و آشنا شدن با محیط مدرسه لحظه شماری می‌کنند ، تا بتواند توانائی های جدید خود را کشف کرده و با آنچه در رویاهایش می پرورد٬ مرتبط کند. کودکان جوانه های بی‌دفاع و ظریفی هستند که متأسفانه سیاست جمهوری اسلامی سوء‌استفاده کردن از همین رکن است که کودکان را از کودکی برده ی رژیم دیکتاتوری خود می‌کنند . خیلی راحت می‌توان وضعیت مدرسه‌ها وکلاسها و مناسبات آموزشی و ضد کودک بودن آن را در ایران دید . از کوچک‌ترین نکته‌های که می‌توان اشاره کرد همان اسم مدرسه‌ها می‌باشد که اغلب با کلمه شهید و یا یک تحکم اخلاقی شروع می شود و مدیر مدرسه قبل از اینکه یک راهنمای تحصیلی و دوست بزرگ بچه ها باشد٬ یک حزب اللهی نخراشیده نتراشیده است که آموزش را اجرای دستورات حکومتی میداند. این‌ها می‌تواند تأثیرات بسیار منفی بر روی قشر کودک و جوانان جامعه‌ای که قرار است کشور را در دست بگیرند و افتخار سازی برای کشورشان داشته باشد را دارد . دیگر نکات دل خراش این است که استاندارد آموزشی بر پایه تبعیض و نابرابری پایه گذاری شده است. حق کودک و اینکه همه کودکان به یک میزان حق دارند بیاموزند را با مقدار هزینه و شهریه می سنجند. در اینجا مطلقا حق را میفروشند. بستگی به توان خریدار دارد!
گرفتن شهریه های هنگفت به اسم همیاری به مدرسه٬ شهریه هایی که نه تنها ذهن خانواده بلکه ذهن بچه ها را نیز درگیر آن میکنند. دانش آموز را در صف و جلوی نگاه همکلاسی هایش باز خواست میکنند و دلیل نیاوردن کمک هزینه به مدرسه را جویا میشوند. درک نمی کنند که او هنوز یک کودک است و از اینکه نتوانسته از خانواده پولی از این بابت بگیرد ناتوانی اقتصادی خانواده است. از وسط کلاس هنگام درس او را از کلاس بیرون میکشند و خواهان گرفتن کمک مالی به مدرسه میشوند. اینها همه کارهای خشن و بدون احساسی است که ذهن کوچک او را درگیر مشکلات اقتصادی خانواده اش میکند. از طرفی دیگر می‌توان گفت سیستم ارزش گذاری غلط منجر به سیستم آموزشی غلط می‌شود.سیستم آموزشی غلطی که در ایران وجود دارد منجر می‌شود که فرد فرصت امتحان استعداد های خود را از دست داده و به سوی دیگر به دلیل ارزش‌گذاری های غلط فرد از استعداد های خود نا امید می‌شود . دیگر مشکلات و نقضی که در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها می‌باشد نبود آزادی بیان و نبود آزادی برای دخالت دانش آموزان و دانشجویان می‌باشد . برای مثال با توجه به سختی‌ها و قانون های آموزش پرورش ایران اگر دانشجویی را اعتراضی کند او سریعاً به حراست دانشگاه احضار می‌کنند و در بخش دانش آموزی هم به همین شکل مدیر مدرسه او را تنبیه یا از نمره ی انظباطی او کم می‌کند و حتی بعضی اوقات به اخراج دانش آموز ختم می‌شود .
این‌ مقاله قسمتی کوچک از مشکلات آموزی جمهوری اسلامی و نقض حقوق بشر در مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ایران بود امیدوارم توانسته باشم با این مقاله مشکلات آموزشی ایران به خوبی بیان کرده باشم .

برخورد و شیوه آموزشی در مدارس ایران


یکی از مهم‌ترین نکات برای دانش آموزان این است که در محیطی امن و با کیفیت مطلوب و رعایت استاندارد های جهانی بتوانند شروع به تحصیل و ادامه ی تحصیل دهند ، به طوری که این روند دانش اندوزی به هیچ وجه نباید تأثیری منفی بر هیچ کدام از این جوانان بگذارد.
به طور مثال یکی از عمده ‌ترین نکاتی که در حال حاضر تأثیر بد در روحیه یک دانش آموز در ایران دارد آگاه ساختن او از این که خانواده اش از قشر فقیر یا ضعیف جامعه است ، زمانی که یک دانش آموز کم سن و سال در وارد شدن به یک مدرسه ی خوب ناتوان می‌ماند ، می‌تواند این موضوع را درک کند یا حتی به شکلی دیگر وقتی دانش آموزی دیگر توان این را ندارد ادامه تحصیل بدهد و مجبور به کار شود به معنای این است که از همان دوران نوجوانی دید او بر دنیای علم بسته می‌شود.
مشکل دیگری که در کتاب‌های درسی و آموزشی در ایران وجود دارد می‌توان گفت نقض حقوق بشر را به نوجوانان و جوانان آموزش می‌دهند.در کتاب‌های درسی ایران عکس زنان و دختران زیبا روی ، کانون گرم خانواده در کنار مادر و سانسورهای رژیم جمهوری اسلامی را به وضوح دید که این بیان گر کوچک کردن شخصیت زن و مساوی ندانستن حقوق زن و مرد را دانست.
یا نسبت دادن هر موضوع علمی به دین اسلام را در کتاب های درسی می توان دید ، به طور مثال می‌نویسند زمین یک صورت فلکی است که تنها سرزمینی است که انسان می‌تواند بر روی آن زندگی کندو این را باید بدانیم که کسی جز خداوند متعال نمی‌تواند به این شکل یک سرزمین را برای ما انسان‌ها فراهم کند.یا به اشکالی دیگر.
یا می توان به این موضوع پرداخت که ما مسلمانان با هم وحدتی بزرگ باید داشته باشیم و کفار را از بین ببریم.در این جا کفار همان مردمان غیر مسلمان می‌باشند و به شکلی تمامی مردم غیر مسلمان را دشمن می شناسانند به دانش آموزان که این یک شیوه غلط تدریس می‌باشد .
آموزش و پرورش در حقیقت باید با تحولات جامعه همراه باشد یعنی به شکلی از مشکلات جامعه عقب نماند و پیشتاز باشد.
مهم‌تر از این نکات باید توجه داشته باشیم که آموزش و پرورش ، تربیت و فرهنگ سازی کودکان ، نوجوانان و جوانان جامعه را عهده دار است پس با وجود این باید معلمانی که تدریس می‌کنند ار فرهیختگان و دارای دانش و معلومات و اندیشه‌های صحیحی باشند ، اما متأسفانه ما شاهد این هستیم که در حال حاضر در رژیم جمهوری اسلامی کارکرد تربیتی و آموزش به کودکان و جوانان بسیار ضعیف و اطلاعات را به دانش آموزان به شکلی ناقص می رسانند.
با کمی اندیشه می‌توان دید که دیکتاتوری و سرکوب این رژیم در مدرسه‌ها هم ریشه دارد.تعالیم اسلامی و تعالیمی که به شکل خط مشی که جمهوری اسلامی می‌خواهد به جلو می‌رود در مدرسه‌ها هم وجود دارد . معلم کلاس دینی که به دانش آموزان حرف از دشمن اصلی ما مسلمانان آمریکا و اسرائیل است این موضوع را به طور اجبار باید دانش آموز قبول کند و کسی حق اعتراض را به هیچ شکل ندارد . اگر دانش آموزی به شیوه تدریس ایرادی بگیرد سریعاً او را اخراج می‌کنند و با دیدن این رخداد دیگر کسی اقدام به اعتراض نمی‌کند .
به نکته ی دیگری که می‌توان اشاره کرد فرار مغزها ی جامعه ی ما می‌باشد که از همان اوایل انقلاب اسلامی رخ داده است که جدا از سختی ، تنهایی ، غربت و دوری از خانواده و دوستان که دانش آموز تنها برای به هدف رسیدنش از کشورش فرار می‌کند باید توجه داشت که همه ی خانواده‌های ایرانی از توانایی مالی خوبی برخوردار نیستند که این‌ها منجر به ورود زود و تحمیلی نوجوانان و جامعه ی دانش آموزی به بازار کار و کارگری می‌باشد که از علم و آموزش محروم می‌شود . برای نمونه رئیس سازمان آموزش و پرورش استان مازندران اعلام کرد:در چند سال اخیر¬۹۰هزار دانش‌آموز مقاطع مختلف تحصیلى این استان به ‌دلایل مختلف ترک تحصیل کردند.این دانش‌آموزان۱۱تا۱۷سال سن دارند . بالاترین ترک تحصیل دانش‌آموزان مازندران مربوط به دوره متوسطه بوده است.و این معضل زنگ خطرى جدى محسوب می‌شود. وى همچنین از کسرى حدود هزار میلیارد ریالى این سازمان برای 620 هزار دانش آموز این استان در سال جارى خبر داد و گفت : علاوه براین براى رفع مشکل۶۰۰مدرسه تخریبى این استان 130 میلیارد ریال اعتبار نیاز است.
این قسمتی از مشکلاتی می‌باشد که در مدرسه‌ها ایران وجود دارد و در مقاله ی بعد تلاش می‌کنم به آزادی بیان در مدرسه‌ها اشاره‌ای خواهم داشت .