((فرانسوا ولتر))

من دشمن تو و باورهاي تو هستم، اما آماده ام در راه آزادي باورهايت، جان خود را فدا كنم.

۱۳۹۵ فروردین ۱۴, شنبه

نوروز باستانی ایرانیان یا عزای اسلامگرایان تندرو در جمهوری اسلامی

نوروز باستانی ایرانیان یا عزای اسلامگرایان تندرو در جمهوری اسلامی

با نزدیک شدن به جشن بزرگ ایرانیان ؛ نوروز جشن کهن است که از دوران باستان یعنی از زمان هخامنشیان میآید ، در این جشن که خاستگاه و بنیان آن در ایران است ، نه تنها در سرزمین خودمان بلکه در کشورهای دیگر همچون افغانستان ، تاجیکستان، روسیه ، قرقیزستان ، ،قزاقستان سوریه ، کردستان ، گرجستان ، جمهوری آذربایجان ،آلبانی ،چین ، تاجیکستان ،ترکیه ، ترکمنستان ، هند ،پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است و مردمان آن آغاز فصل بهار راجشن می‌گیرند .
لذا در این مقاله سعی دارم پیام جوانان را به سران جمهوری اسلامی و اسلامگرایان تندرو برسانم . لطفا عجله نکنید و سریعاً به این نوشته ی من واکنش منفی نشان ندهید . من در این مقاله مخالفت خودم را با دین اسلام نشان نمیدهم ، عقیده هر کس محترم است و اشاره ی من به سران جمهوری اسلامی است . بدانید که در بین مسلمانان نیز مردمی پاک و خوب هستند . خیلی از جوانان ایران ، حتی نیمی از جامعه ایران خواه آگاهانه و خواه نا آگاهانه بر روی مسیری قرار گرفتهاند که این دولت برای آنها تایین کرده است و به نوعی مردم عروسک های بازی دولت شدهاند .
وقتی که تاریخ ایران را در کتاب تاریخ مدارس حذف کردند ، وقتی که اسلام را تاریخ ایران نهادند ، وقتی که آزادی خواه بودن مردم ایران باستان را به بی کفایتی تشبیه کردند ، وقتی که هنرمندان روشن اندیش و جوانان باهوشمان را در خفقان خفه کردند ، وقتی که جوانان ما یعنی از من نوعی تا تمامی جوانان ایران که به دلیل بیان واقعیات حیاتی و سیاست سخن گفتند و به جای استقبال دولت آنها را تهدید و مجبور به زندگی در غربت شدند و وقتی که جشن های مان را همچون چهارشنبه سوری و 13بدر را برایمان حرام خواندند ما کجای تاریخ را می ساختیم ؟
زمانی که ملایان برای پرکردن جیبهای عمیق و نا محدود خود حتی برای تاریخ ما تصمیم میگیرند و جشن های باستانی ما را از تاریخ ایرانیان پاک میکنند مردم چرا سکوت میکنند . شاید دلیلش بر میگردد به همان راهی که جمهوری اسلامی زیر کوبی اش را کرده و مردم را برای آسفالت آن به جلو با اعدام و خفقان و شکنجه هل میدهد .
چندی پیش خبری از چسباندن پارچه های سیاه در خیابانها و آویز کردن اعلامیه های سیاه با متن های اسلامگرایی را دیدم که دقیقاً یک هفته به فرا رسیدن جشن های نوروزی ما میباشد . از کجا معلوم شاید همین فردا بر پا کنندگان جشن های باستانی و ایرانی را همین مردی که با شاهکلید به امید مردم شکل گرفت ، مردمی نادان ، کافِر و ضد ولایت فقیه بداند و آمار روز افزون اعدام هایش را بیش تر کند تا شاید در تاریخ بتواند رکورد خون خواران ترین ها کسب کند .
ما جوانان از نسل و خون ایلامیان هستیم . ما همان هخامنشیانی هستیم که سعی بر آزادی انسانها و یکی بودن حق مرد و زن هستیم . توجه داشته باشیم که این تبعیض نژادی نیست ، این یاد آوری می باشد که بدانیم از چه ملتی بودهایم ما نژادی برتر نیستیم بلکه نژادی از انسان بودهایم . انسانی که حقوق خودش را با برادرانش و خواهرانش یکی دانست . این مقاله اشاره به تلاش برای برتر بودن نیست بلکه به بهتر زیستن و آزاد زیستن اشاره دارد . پس چه شد ؟ چشمانمان از این مردمان کور است !
چه چیزی ما را به اینجا کشید که رتبه ی شادیمان به بالای 100 در جهان رسیده و گذرنامه مان نیز به همچنین ؟
مشکل ما خود ماییم !
آنجایی که هنرمندان مان گفتند :
اقیانوسم مرد ، کشتی کجایی
یا
دستاتو و پاک کنید از بوی زنجیر ، ندارم دستی تو دستاتون
اما دولت جمهوری مفسد ایران آنها در زیر زمین جای داد و یا همین سیاست مداران و کنش گران سیاسی ما آنها را مطرب میخوانند . نه ! نه ! نه !
این همین ما هستیم ، این اندیشه ی جوان جامعه است ، این آزادی خواهان جامعه هستند . صدای جوانان را نه جمهوری اسلامی شنید نه آزادی طلبان خود نما . جمهوری اسلامی همانند ویروسی در دل ما جوانان رخنه کرده صدای ما صدای فرا تر از آن است که این تندرو ها بشنوند .
اگر جوانان جامعه جشن های ملی را نمی شناسند ، اگر جشن ها را آن طور که باید برپا کنند ، بر پا نمی کنند ، اگر صدای اعتراضی به گوش نمی رسد ، اگر طرفدار شادی های گذرا بیش تر از واقعیت تلخ جامعه است ، دلیلش جز من و تو کسی دیگر نیست . چرا که ما به جمهوری اسلامی اجازه ی ماندن دادهایم چرا که ما راه پیچ در پیچ آزادی را رها و به راهی که جمهوری اسلامی می گویید راه راست است روی آورده ایم که انتهایش جز غم ، اندوه و نابودی چیز دیگری نیست . جشن های ما باید بر جا بماند تا تاریخ تفکر ایرانی از بین نرود که همان تاریخ انسان بودن است . هر چه جشن های تاریخی - اجتماعی ما از بین برود در انتها انسان بودن جامعه ی ما از بین می رود و مجسمه هایی که دست کار جمهوری خون خوار اسلامی است می شویم .
خطاب به سیاسی ها ، کنش گران و آزادی طلبان :
این صدای جونان ایران است ، جوانان ایران خاموش نیستند ، آنها در خفقان اسلام گرایانند . آنها صدایشان در جامعه پخش میشود اگر شما نمیبینید و نمی شنوید دلیلش دور بودن شما از جوانان است . ما ننگ بودن و مفسد بودن جمهوری اسلامی را می دانیم و امید همه ی ما آزادی ایران و آزاد زیستن است .

هیچ نظری موجود نیست: